مهناز خجسته نیا: وقتی در کوچه پسکوچههای اینجا قدم میزنی چنان لرزه بر جانت مینشیند که شاید قدم زدن در شهر مردگان هم این گونه نباشد چون با تمام وجود سایه مرگ را بر این روستا حس میکنی.
اهالی با مهاجرت جانشان را نجات دادهاند و مسئولان هم عطای سابقه تاریخی آن را به لقایش بخشیدهاند!
اینجا همه چیز در قالب واقعیتی تلخ ترسیم شده است، واقعیتی که حتی در ذهن خیلی از ما هم نمیگنجد.
اینجا نه تنها محرومیت از امکانات بر شانه روستا سنگینی میکند، بلکه بی اعتنایی به میراث هایمان آواری بر سر روستا شده است.
زندگی در این آبادی هیچ رنگی ندارد و ۳۰۰۰ سال عمر این روستا خلاصه شده در خواستن و نداشتن، رفتن و نرسیدن.
اینجا خانههایی بسیار زیبا در دو تا سه طبقه با دیوارهایی گلی و سقفهایی چوبی با عمرهایی ۱۰۰ ساله ساخته شده اما حالا به هر چیزی میماند، جز آثاری ارزشمند!
قفل هایی بر تمام درهای چوبی روستا
برای همکلامی با مردم روستا سراغ هر خانهای که میرفتیم با قفل بزرگی بر در چوبی آن مواجه میشدیم تا اینکه سرانجام پیرمردی در یکی از خانههای قدیمی روستا را به رویمان باز کرد.
خانه سید بقدری فرسوده و قدیمی است که هنوز پله هایی کاهگلی دارد. او مدعی است گواه ادعای سابقه ۳۰۰۰ ساله تاریخ این روستا قبر خواجه عبدالله و آثار باقیمانده دژ قلعه است.
وی با بیان اینکه زمانی که این روستا وجود داشته شهر مشهد اصلاً نبوده میافزاید: اما حالا به دلیل نبودن امکانات و کمبود درآمد همه اهالی به شهرها مهاجرت کردهاند.
به گفته وی در زمان رونق روستا ۱۲ هزار خانوار در اینجا زندگی میکردند اما امروز به ۲۰۰ تا ۲۵۰ خانوار هم نمیرسیم.
وی بهره مندی از آب آشامیدنی سالم و بهداشتی، گاز شهری، راه دسترسی را حداقل امکانات روستایی عنوان میکند و اظهار میدارد: این در حالی است که «کنگ» هنوز از این امکانات محروم است.
وی پلههای مخروبه کوچههای تاریخی این روستا را تنها اقدامات بنیاد مسکن عنوان میکند و میگوید: برای نوسازی خانههای روستا هم هیچ کمکی در راستای اعطای تسهیلات بانکی نشده است.
وی وضعیت روستای «کنگ» را از همه روستای بخش طرقبه و شاندیز بدتر میداند و میافزاید: روستایی با این عظمت تاریخی حتی از جاغرق هم عقب مانده است.
او با اشاره به تاریکی مطلق اغلب کوچههای روستا میگوید: این در حالی است که «کنگ» با این همه ظرفیت گردشگری باید به بهترین روستای استان تبدیل شود.
این پیرمرد با اشاره به شلوغی این روستا در روزهای تعطیل اظهار میدارد: تمام عایدات این روستا از حضور صدها گردشگر مشهدی فقط عوارضی است که از هر خودرو گرفته میشود و با آن دهیاری روستا اداره میشود!
دست خالی تکیه تاریخی از اعتبارات
در حین عبور از کوچههای مخروبه و قدیمی روستا گفتوگوی دو جوان توجه مان را جلب میکند؛ وقتی سراغشان میرویم متوجه میشویم از نیروهای دهیاری روستا هستند.
خودشان را قریشی و عاقلی معرفی میکنند. آنها هم که دل پر دردی از محرومیت روستا دارند میگویند: آب این روستا به دلیل فرسودگی شبکههای انتقال نه تنها تأمین کننده نیاز نیست بلکه از کیفیتی بسیار پایین برخودار است.
یکی از این جوانها با اشاره به سختی تردد اهالی روستا به شهر میگوید: تنها دو اتوبوس برای رساندن اهالی به مشهد مشغول به کار هستند اما آنها هم در اولین ایستگاه برمی گردند و اهالی باید مسافت زیادی از روستا را پیاده طی کنند.
آنها ما را به دیدن تکیه قدیمی روستا دعوت میکنند، مکانی که واقعاً دیدنی است و به دلیل سبقه تارخی چند صد ساله جزو آثار به ثبت رسیده است، اما هیچ سهمی از اعتبارات میراث فرهنگی ندارد.
سالهای نه چندان دور وقتی اهالی خراسان رضوی و بویژه مشهد نام ماسوله را میشنیدند، بلافاصله به یاد روستای «کنگ» میافتادند و حتی هنوز هم در میان مردم این اصطلاح رواج دارد که میگویند «کنگ» ماسوله خراسان.
اما آن سالها و حتی اکنون نیز کسی به این موضوع فکر نمیکند، چرا ماسوله هر سال رخسار جوانی خود را حفظ میکند و خانههای کاهگلی آن همچنان هر بینندهای را مجذوب خود میکند.
خلاصه هر چه بود تصور میشد کنگ میتواند به عنوان یک روستای پلکانی تاریخی در شرق ایران به یک قطب گردشگری طبیعی و تاریخی تبدیل شود، اما این گونه نشد و چهره پیر و فرسوده این روستای تاریخی هر روز پیرتر و فرسودهتر میشود تا حدی که آرام آرام دارد میسپارد جان!
نظر شما